متنی که در ادامه می خوانیم یادداشت حجت الاسلام محمد مهدی فاطمی صدر است که ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ در کانال مدرسه وتر منتشر کردند:
نزدیک به نیم دهه زمان لازم بود تا نخستین یکانهای رسمی بسیجی ایرانی پا به جنگ سوریه بنهند؛ امری که هیچ گاه در جنگ در عراق اتفاق نیفتاد.
طی دههها بینهی حاکم بر آموزش و رزمایش گردانهای بسیج مردمی در سازمان رزم سپاه پاسداران آن بود که دشمن پیش رو نیرویی کلاسیک خواهد بود که ما در هیأتی نامتقارن با او خواهیم جنگید؛ امریکا، اسرائیل، اعراب.
واقعیت جنگ در عراق و سوریه اما آن بود که سویهی کلاسیک معرکه ما بودیم و این مسلحین سلفی بودند که نامتقارنترین شکل جنگهای معاصر را پیش روی ما نهادند.
این دلیل سادهی گسترش گردانهایی چون فاتحین و بازخوانی و بازنویسی و بازسازی گردانهای امام حسین بود، تا در نیمهی دههی نود شمسی این یکانها کمابیش به توانش رزم در این جنگ نوپدید برسند.
نیم دهه بعد اما این چالش از نو تکرار شد؛ کف غائلهی ژینا ما مواجه با جنگی ترکیبی بودیم که هیچ یک از یکانهای رزم بسیج برای ورود در آن روزآمد نبودند؛ هماین شد که بسی از نیروهای بسیجی بیرون از سازمان رزم سپاه به مقابلهی انفرادی و ارتکازی با آن به خیابان آمدند.
با فروکش کردن شهرآشوبی سخت این غائله و پس کشیدن جنبش فواحش و شورش هرزهها به کنش نرم، با محوریت کشف فاحش حجاب، آن چه برابر ما است زمینگیری نیروهایی است که طی سالها برای دفاع از دستآوردهای انقلاب اسلامی سازماندهی کردهییم، و پس از ماهها هنوز حتا در اصل نبرد و اولویت درگیری و جایابی لجمن آن مرددند.
پیش از این میدانستیم و اکنون میبینیم که یکانهای بسیج مردمی از گردانهای امام حسین تا امام علی تا فاتحین هیچ یک ماهیتی مرکب ندارند و توانایی کنش در معرکههای ترکیبی و پیچیدهی این روزها را ندارند، و ستاد و صفشان کمابیش از خط مقدم جبههها غائبند.
اینها روی هم به این معنا است که زمان بازخوانی و بازنویسی و بازسازی سازمان رزم بسیج متناسب با جنگ ترکیبی و مکتبی تازه، درون مرزهای ملی ایران، فرا رسیده است؛ خروج یکانهای رزم بسیج از بساطت.
گام نخست این روند شاید ادغام این سه گونهی گردان در هم و رسیدن به یک گردان ترکیبی مکتبی یکتا باشد، تا برسیم به بازسازی گفتمانی نیروی بسیج و بازنویسی معنایی آن…