دست دادن با شریعت مدارها

متنی که در ادامه می خوانیم یادداشت حجت الاسلام محمد مهدی فاطمی صدر است که ایشان ۷ بهمن ۱۴۰۱ در کانال شخصی خود منتشر کردند:

دست دادن با شریعت‌مدارها؛ به روایت محمد مهدی فاطمی صدر. گردهم‌آیی فعالان مردمی بین‌الملل؛ پنج‌شنبه، ۶ به‌من ۱۴۰۱. قم مقدسه، مسجد مقدس جمکران…

عموم سازمان‌های مردم‌نهاد ایرانی فعال در پهنای عالم، خودآگاه یا ناخودآگاه، خود را پیش‌ران قدرت نرم و گاه حتا قدرت سخت حکومت اسلامی می‌دانند؛ می‌گویم حکومت اسلامی و مرادم هر دو شأن مندمج آن است؛ چه شأن ایستای جمهوری اسلامی که هم‌آن سنت است و چه شأن پویای انقلاب اسلامی که هم‌آن نهضت است.

داد و ستد این جماعت‌ها و مجمع‌ها و جریان‌ها در حلقه‌های میانی امت، با هم و با حلقه‌ی حاکمیت، کمابیش از جنس قدرت است؛ سکه‌ی جهانی و ارز فراگیر قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی، قدرت علمی، حتا قدرت نظامی.

الگوی معمول این داد و ستد در بس‌یاری دادن دست بلند صف به سمن‌های امین تا برون‌سپاری مراتبی از اختیارات ستادی حاکمیت به آن‌ها بوده است؛ ترکیب آشنای پی‌مان‌کاری و قرارگاه‌سازی. تا برسیم به الگوهایی غیررسمی‌تر چون بابالنگ‌دراز در چهارچوب منابع مالی یا استخر ماهی پرورشی در چهارچوب منابع انسانی.

این بینه‌ی رائجی در سطوح مختلف حاکمیت بوده است که تشکل‌های مردم‌نهاد ابزارهای پیدا و پن‌هان پیش‌برد دیپلماسی عمومی دولت(ها) استند. شاخص سنجش کنش هر یک نیز آورده‌یی است که از مؤلفه‌های قدرت ملی می‌آورند.

در چنبره‌ی بینه‌ی اصالت قدرت، امری چون هویت یا معرفت یا شریعت و حتا قدسیت، باز یکی از ارکان قدرت عرفی یا ابزار بر ساخت آن است.

این‌ها، همه با هم، یعنی غایت کنش‌های فراملی ما در مراتب مختلف قومیت و ملیت و از جمله حلقه‌های میانی امت، در ارتکاز رائج این روزها، در نهایت تصرف پارلمان(ها) و پادگان(ها) است.

این دلیل ساده‌ی اختصار عنوان محور مقاومت اسلامی به محور مقاومت در این سال‌ها است؛ یا صورت‌بندی این سال‌های بینه‌ی امی ام‌القری در هیأت ملی و فراملی امپریالیسم پارسی، تا برسیم به ایده‌ی ترجیح سنی سکولار که این روزها به ترجیح شیعه‌ی سکولار سرریز کرده است، تا برسیم به خواندن اسلام‌گرایی در چهارچوب فرنگی افراط‌گرایی و بازخوانی جهادگرایی در چهارچوب یانکی تروریسم.

در بیت سنی، حتا در پس‌آی فتنه‌ی شام، جریان اخوان‌المسلمون هنوز یکی از جذاب‌ترین‌ها برای ما است‌. اخوان از اخوان تاریخی مصر تا پترواخوان قطر، آیا حامل ایده‌هایی بدیع‌تری از دیگران است یا هویت مرزی‌تر و پیش‌روتری را برای هواداران می‌سازد؟ به نظر می‌رسد اخوان جذاب‌تر است چه بیش از باقی در مظان قدرت است. 

اگر نه جریانی چون جماعت تبلیغ از هر جهت بزرگ‌تر از اخوان‌المسلمون است؛ تا آن جا که می‌توان آن را بزرگ‌ترین تشکل مردم‌نهاد عالم با بزرگ‌ترین قلم‌روی عملیات دانست. ما و بس‌یاری دیگر اما کاری با جماعت تبلیغ نداریم چه این جماعت عامدانه قدرت سیاسی را پی نمی‌گیرد و در هم‌آن حال منشأ نوزایش هویت هزاران‌هزار نفر است.

در بیت شیعی و در نمونه‌یی چون حرکت الوفاق، ادراک قرارسازان پرونده‌ی بحرین، از طهران تا بیروت، آن بود که این جریان ملی‌-مذهبی بیش از باقی در مظان قدرت است و این بود که جریان‌های مکتبی‌تر را به نفع این جریان عرفی‌مشرب، در برهه‌یی بسی حساس، به حاشیه و به شعب فرستادند.

این هم‌آن اتفاقی بود که در صورت‌بندی نسبت سه‌امامی‌های زیدی و دوازده‌امامی‌های جعفری در یمن تکرار شد و رائحه‌یی از تکرار آن با حرکت صابرین در باریکه‌ی غزه در فلسطین به مشام رسید.

مقایسه‌ی دو فرآیند تطبیع در دو قبله‌ی امت و واکنش ما با آن‌ها نشان می‌دهد که آماج کنش ما تا چه هن‌دازه امر قدرت است و چه هن‌دازه شریعت.

آن چه در فلسطین و بیرون آن در جریان است تطبیع اشغال قدس است و ما در مبارزه با آن حتا با چپ‌های سکولار دست داده‌ییم، اگر چه می‌دانیم که در دست دیگر آن‌ها گه‌گاه پرچم حمایت از هم‌جنس‌بازها هم دیده می‌شود.

جریان این سال‌های حجاز و بیرون آن تطبیع اسقاط شریعت است که این روزها روزاروز صورتی مهاجم یافته است. واکنش ما به حمله به مسلمات شریعت محمد و نهادهای فقهی بیت سنی در حجاز که این روزها تا صدور حکم اعدام برای فقهای سلفی هم رفته است امتداد دهه‌ها دعوای موهومی با وهابیت است.

طی سال‌ها مبارزه‌ی بیت سنی از آسیا تا اروپا تا امریکا در پیشانی جنگ جهانی حجاب کمابیش برای ما اهمیتی نداشت. واقعیت آن است که طی سال‌ها ما نه در جبهه‌ی جنگ جهانی حجاب که در عقبه‌ی آن بوده‌ییم و تا پیش از شهرآشوبی‌های اخیر اولویت این لجمن را انکار کرده‌ییم.

در پس‌آی غائله‌ی ژینا و شورش‌ هرزه‌ها در ایران اما شاهد آنیم که آن دسته از مسلمان‌های سنی و حتا سلفی که هنوز مسأله‌ی نخست‌شان شریعت است با مای شیعی امامی احساس هم‌دلی می‌کنند و حتا زبان به عتاب مفتی‌هایی باز کرده‌اند که از هویت تازه‌ی سکولارشان در مسجد مکی رونمایی کرده‌اند.

این که نهادهای حاکمیتی جمهوری و انقلاب چون وزارت خارجه یا نیروی قدس در دوره‌های مختلف خود چه هویتی را در صحنه‌ی دیپلماسی و معرکه‌ی میدان برگزیده‌اند و با تکیه بر کدام هویت سودای حفظ سنت و بسط نهضت در کف امت را دارند به ارکان این نهادها برمی‌گردد.

هویت حلقه‌های میانی امت اما با مؤلفه‌ی قدرت جمع بسته نمی‌شود، اگر نه بیرون جمهوری اسلامی جماعت و مجمع و جریانی امی در کار نخواهد بود.

تکلیف نخست ما امر شریعت است و هر مؤلفه‌یی دیگری چون وحدت یا دعوت در چهارچوب آن صورت‌بندی باید شود و اگر نه جای دست دادن با شریعت‌مدارها در پهنای عالم خود را پابند سیاست‌مدارها و قدرت‌طلب‌های شیعه‌تبار و سنی‌تبار خواهیم یافت.

مسأله به ساده‌گی هم‌این است که چهارچوب جامع امت پیش از آماج قدرت، امر شریعت است و بیرون ماندن ما از این دائره ما را به تدریج از پیشانی نهضت نشست می‌دهد و از راه‌بری هویت‌طلب‌ها بازنشست می‌کند.

فراموش نکنیم حکومت و اقامه‌ی آن انتهای مسیری است که از اقامه‌ی حجاب و زکات تا اسقاط ربا و زنا در پهنای امت شروع می‌شود و هزار سال کانون در هم‌جوش سنت/نهضت برای شریعت‌مدارهای شیعی و سنی بوده است و گسست از این ممشا ما را به مراتب بدعت و جاهلیت خواهد برد.

ساده بگویم: زبان مشترک امت شریعت است و نه قدرت، و بسنده به امر قدرت ما را در پهنای امت دچار لکنت می‌کند، که این سال‌ها کمابیش کرده است…