متنی که در ادامه می خوانیم یادداشت حجت الاسلام محمد مهدی فاطمی صدر است که ایشان ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ در کانال شخصی خود منتشر کردند:
طی سالهای دههی ۱۳۶۰ هجری شمسی و تا اوج آن از نیمهی دههی ۱۳۷۰، تلاش ما ترویج ماهیت دفاع مقدس بود؛ تا آن جا که جنگ ایران و عراق یا جنگ هشتساله یا جنگ تحمیلی یا جنگ اول خلیج فارس، به بیان عربها، به طور معمول در محیط ایران دفاع مقدس خوانده میشود.
بنیان نهادن نهادی چون بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سختترین بخش روندی بود که تا میانهی ساخت باغموزههای استانی دفاع مقدس و وارد کردن واحدهای دانشگاهی دفاع مقدس و تا نرمهی سینمای دفاع مقدس و ادبیات دفاع مقدس پیش رفت.
اکنون دفاع مقدس یک مفهوم تثبیت شده در فرهنگ معاصر ایران و حتا بیرون آن است؛ تا آن جا که روایت عرفی جنگ هشتساله و آدمهای آن هیچ گاه امکان جدی شدن را پیدا نکرد چه رسد به این که بخواهد جریانی چون ادبیات ضدجنگ را راهبری کند.
با این همه به زودی در یافتیم که این نگاه موضعی به تاریخ نهضت چه مخاطراتی را در بر دارد؛ سادهترینش چالشهای ما در مفصلبندی دفاع مقدس و مقاومت بود.
این چالش در جریان جنگ سوریه خود را کف جامعه به ما نشان داد؛ ما با تمام موفقیت در تثبیت گفتمان ملی دفاع مقدس از صورتبندی جنگ امی در سوریه و عراق و حتا دفاع از حرم در چهارچوب آن ناتوان بودیم.
بنیان نهادن بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای مدافعان حرم و محور مقاومت در ماههای پایانی حیات ظاهری حاج قاسم سلیمانی به دست ایشان، نشانهی روشنی بود که لشکر باغموزههای دفاع مقدس و پژوهشکدههای دفاع مقدس و انتشارات دفاع مقدس و همآیشهای دفاع مقدس چه نسبت گسستهیی با مقاومت اکنونی امت دارند.
تازهترین گسست گفتمان ملی دفاع مقدس از واقعیت امی مقاومت اما هماین صورتبندی سفرهای راهیان نور و مناسک موسم اربعین در این سالها است.
در جغرافیایی کمابیش یکتا، موسم اربعین هر چه پیش میرود راهیان نور تضعیف میشود و در آن سوی مرزها زیرساختهای آماده برای راهیان نور عراق در دل شریانهای پیادهروی اربعین به طور مطلق رها شده است.
واقعیت دیگر، جدای از این گسست، اما آن است که موسم اربعین و مفهوم موضعی آن در مظان مبدل شدن به دفاع مقدس دوم است.
اربعین این روزها یک ماهیت تثبیت شده در سنت ایرانی است؛ ما اکنون ستاد مرکزی اربعین در دولت و انبوهی ستادهای ریز و درشت آن را در نهادهای دیگر داریم؛ ما اکنون مجمع فعالان مردمی اربعین و انبوه تشکلهای مردمنهاد زیر عنوان آن را داریم که تا موکبهای خیابانی شهرها و روستاها گسترده شده است.
اربعین اکنون جای خود در سنت معرفتی ما را دارد و حتا ادبیات خود را در ساحت هنر پیدا کرده است. اربعین اکنون یکی از چند مناسبت مهم سالانهی ما است.
این همآن جایی است که با بسنده به ماهیت موضعی اربعین در مفصلبندی با دیگر مناسک پیادهی زیارت عتبات، از عراق تا حجاز تا شام، به مشکل میخوریم.
تردید در توسعهی زیارت پیاده به موسمهای رائجی چون نیمهی شعبان و عرفه تا انکار احیای شریانهای روزمرهی پیادهروی از خانه، تا تشکیک در برگزاری پیادهروی اربعین بیرون از جادهی کوتاه نجف-کربلاء همه محصول ماندن در هماین چنبرهی معنایی خودساخته است.
تجربهی ما از ایستادن در ماهیت دفاع مقدس و نرفتن به ماهیت مقاومت به ما میگوید که ایستادن در ماهیت اربعین و نرفتن به ماهیت مطلق بیاده ما را گرفتار تنگناهایی معنایی و میدانی از همآن دست خواهد کرد…